حالا اگه مشت مشت، کیلو کیلو از مغازه های خشکبار بادوم زمینی فرد اعلا بخریم مزه ی اون یه مشت بادوم زمینی که بابا همیشه داشت رو نداره!
توی سرما، وقتی داشتیم یه مسیری رو پیاده میرفتیم، مثلا عید! بابا یهو می گفت: مشتتو بیار!
مشت کوچولومو از توی جیب کاپشنم در میاوردم، بابا هم مشت بسته اش رو از جیب خودش درمیاورد و یه عالمه بادوم زمینی میریخت
تو دستم!!
ذوقی میکردم که نگو!!
میگفت: حیف شد بابا بزرگتون شماها رو ندید، خیلی دختر دوست داشت، همیشه هم تو جیبش پر نقل و شکلات و. بود، خوش به حالتون میشد اگر بود.
بابا افسوس میخورد که بابا بزرگ ما نیست ما رو ببینه، منم افسوس میخورم که نمیدونست خودش هم نیست که هیچ کدوم از نوههاش رو ببینه، حتی عروسی هیچکدوم از ماها رو.
بازم الهی شکر. خدایا شکرت تو حکیمی.
زمینی ,بادوم ,بادوم زمینی منبع
درباره این سایت